کد مطلب:277237 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:131

رسول خدا خاتم پیامبران است
در سوره احزاب، آیه 40 می فرماید:

(ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَد مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللهِ وَ خاتَمَ النَّبِیّینَ).

«محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم) پدر هیچ یك از مردان شما نیست، ولكن او رسول خدا و خاتم پیامبران است».

از آنجا كه در این آیه، در معرفی وجود مقدّس خاتم انبیاء محمّد مصطفی (صلی الله علیه وآله وسلم) كلمه «خاتم» به كار رفته است، و بعضی ها ندانسته و نفهمیده ـ و برخی هم از روی شیّادی و افكار وسوسه آمیز شیطانی ـ گفته اند: «خاتم» به معنی انگشتر است و چون انگشتر زینت انگشت است به همین جهت، «خاتم النبیین» به معنی زینت پیامبران است، و از آیه شریفه آخرین پیامبر بودن آن حضرت استفاده نمی شود؛ از این رو، ناگزیریم



[ صفحه 369]



مقداری در باره كلمه «خاتم» توضیح دهیم تا معلوم شود آنهایی كه در دلالت آیه مذكور بر خاتمیّت پیامبر اسلام وسوسه كرده اند تا چه حد از معنای این كلمه بی اطلاع بوده و یا خود را به بی اطّلاعی زده اند.

خاتم چیست؟

همان گونه كه ارباب لغت گفته اند: «خاتم» به معنی چیزی است كه به وسیله آن، پایان داده می شود، و نیز به معنی چیزی آمده است كه با آن، اوراق و مانند آن را مهر می كنند.

در كتب لغت عربی، میان معنی خاتم - به فتح تاء و كسر آن ـ فرقی ننهاده و هر دو را به معنی آخر و خاتمه چیزی ذكر كرده اند.

در «اقرب الموارد» و «قاموس»، كلمه خاتم ـ به كسر تاء و فتح آن ـ به معنی انگشتر، و آخر قوم، و عاقبت شئ و غیره آمده است.

در «مجمع البحرین» می گوید: «خاتم النبیّین، ای: آخرهم لیس بعده نبی»؛ یعنی آخرین پیامبران كه پس از وی پیغمبری نخواهد بود.

ناگفته نماند كه پایان دادن و به آخر رساندن یكی از معانی «ختم» است، چنان كه راغب در «مفردات» می گوید: «خَتَمتُ القرآن»؛ یعنی قرائت قرآن را به آخر رساندم.

و در «صحاح» می گوید: «خَتَمتُ القرآن»؛ یعنی به آخرش رسیدم.

ابن منظور در «لسان العرب» می گوید: «ختم فلان القرآن، إذا قرأه إلی آخره»؛ «فلانی قرآن را ختم كرد، یعنی قرائت قرآن را به آخر رساند».

و نیز می گوید: خاتم هر چیزی «پایان» و آخر آن است، و خاتمه سوره، آخر سوره است.

و ابن اثیر در «نهایة» در باره «خاتم سلطان» می گوید: وی برای ختم نامه احتیاج به «خاتم» دارد.

اینها همه به خاطر این است كه كلمه «خاتم» از ریشه و ماده «ختم» به معنای پایان گرفته شده، و انگشتر را نیز از آن جهت «خاتم» گفته اند كه نامه ها را با آن ختم و مهر می كرده اند؛ زیرا سابقاً مرسوم بوده است كه اشخاص نام خود را روی نگین انگشتر ترسیم می نموده اند، و با آن، نامه ها و اسناد را مهر می زدند و به آن پایان می دادند، به



[ صفحه 370]



همین جهت در حالات پیامبر و ائمّه معصومین (علیهم السلام) و دیگر شخصیّتها از جمله مسایلی كه در رابطه با شرح حال آنها مطرح می شود، نقش خاتم آنهاست.

در بعضی از تواریخ آمده است كه یكی از حوادث سال ششم هجری این بود كه پیامبر اكرم انگشتر نقشداری را برای خود انتخاب نمود، و علّت این امر این بود كه به آن حضرت عرض كردند: پادشاهان نامه های بدون مهر را نمی خوانند. [1] .

در كتاب «طبقات» آمده است: هنگامی كه پیامبر گرامی اسلام تصمیم گرفت دعوت خود را گسترش دهد و به پادشاهان و سلاطین روی زمین نامه بنویسد، دستور داد انگشتری برایش ساختند كه روی آن «محمّد رسول الله» حك شده بود، و نامه های خود را با آن مهر می كرد. [2] .

در كتاب شریف «كافی» نیز حدیثی از امام صادق (علیه السلام) در رابطه با نقش نگین پیامبر روایت شده كه حضرت فرمود:

«كان نقش خاتم النبی محمّد رسول الله». [3] .

«نقش انگشتر پیامبر «محمّد رسول الله» بود».

در همین رابطه، جرجی زیدان در كتاب «تاریخ تمدّن اسلام» ذیل كلمه «خاتم» می گوید:

«همین كه پیغمبر اسلام در صدد نامه نوشتن به شاهنشاه ایران و امپراطور روم بر آمد به حضرتش یاد آور شدند كه اگر نامه بدون مهر باشد ایرانیان آن را نمی پذیرند، پیغمبر مهری از نقره تهیه فرمود كه روی آن جمله «محمّد رسول الله» نقش شده بود». [4] .

با این بیان به خوبی روشن می شود كه گرچه كلمه «خاتم» به انگشتر زینتی اطلاق می شود؛ ولی ریشه اصلی آن از «ختم» به معنی «پایان» گرفته شده، و در روزگار گذشته به انگشترهایی كه با آن نامه ها را مهر می كردند «خاتم» می گفتند.



[ صفحه 371]



علاوه بر این، این مادّه در قرآن كریم در موارد متعدّدی به كار رفته، و در همه جا به معنی پایان دادن و مهر نهادن است، از جمله:

(خَتَمَ اللهُ عَلی قُلوبِهِمْ وَعَلی سَمْعِهِمْ...) [5] .

«خداوند بر دلها و گوشهای آنان ـ منافقان ـ مهر نهاده».

(الیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِم). [6] .

«امروز ـ روز قیامت ـ بر دهانهایشان مهر می نهیم».

و چند مورد دیگر كه در همه جا «نختم»، به معنی پایان دادن و مهر نهادن آمده است.


[1] سفينة البحار، ج 1، ص 376 ماده «ختم».

[2] الطبقات الكبري، ج 1، ص 322، ذكر خاتم رسول اللّه.

[3] كافي، ج 6، ص 473، ح 1 ؛ سنن بيهقي، ج 10، ص 128، باب ختم الكتاب.

[4] قاموس قرآن، ج 2، ص 226.

[5] سوره بقره، آيه 7.

[6] سوره يس، آيه 65.